عقیق:شهید احمد وکیلی در جریان عملیات آزاد سازی شهر سنندج توسط کومله به اسارت گرفته شد.
*دشمنان برای اعتراف گرفتن، هر دو دستش را از بازو بریدند. با دستگاه های برقی تمام صورتش را سوزاندند. بعد از آن پوستهای نو که جانشین سوخته شد همان پوستهای تازه را کنده و با همان جراحات داخل دیگ آب نمک انداختند. او مرتب قرآن را زمزمه میکرد.
*سرانجام او را داخل دیگ آب جوش انداخته و همان جا به دیدار معشوق شتافت. کوموله ها جسدش را مثله نموده و جگرش را به خورد هم سلولیهایش دادند و مقداری را هم خودشان خوردند
منبع:Jamejamdaily
بالا نشسته از راست شهید مسعود اهری، شهید محسن گلستانی، تکیه داده به سنگ شهید نعمتی
پایین شهید زارع، شهید رهبر، شهید حسن رضی، شهید نیکبخت، شهید اکبر مدنی، سمت چپ نفر تکی شهید ؟؟، شهید جلایری، علی شهبازی، حسن اعلایی نیا، شهید علی قابل و شهید مهدی کبیر زاده
http://gordanhamze.ir
آهای بسیجی !
خوب گوش کن چه میگویم
میخواهم به تو پیشنهاد معامله ای بدهم
که در این معامله سرت کلاه برود !
منِ دستغیب حاضرم یک جا
ثواب هفتاد سال نمازهای واجب
و نوافل و روزه ها و تهجّدها
و شب زندهداری هایم را بدهم به تو،
و در عوض ، ثواب آن دو رکعت نمازی را
که تو در میدان جنگ ، بدون وضو
پشت به قبله ، با لباس خونی
و بدن نجس خواندهای ، از تو بگیرم
آیا تو حاضر به چنین معامله ای هستی؟!
میثم علی اسماعیل نوجوان عراقی است که در آشوب های عراق به قتل رسید. این نوجوان عراقی تنها ۱۶ سال سن داشت و به گفته شاهدان عینی، با ضربات متعدد چاقو توسط آشوبگران به قتل رسیده است. آشوبگران عراقی به منزل هیثم هجوم می آورند و پس از ضرب و شتم بسیار این نوجوان عراقی، با ضربات چاقو وی را به قتل می رسانند. نکته عجیب اینکه منزل این نوجوان عراقی نیز توسط آشوبگران به آتش کشیده می شود.
خواهر یک سرکرده داعش در فهرست قاتلان نوجوان عراقی در میدان «الوثبه» بغداد
❌سالگرد عملیات کربلای 4 است و کربلای چهار یعنی چه؟!!!
از رزمنده های جنگ و شرکت کننده در کربلای 4 که بپرسید یک جمله شنیدنی دارند که خیلی عجیب است .
❌
می گویند : ستارگان آسمان بالای سر اروند رود و نهر خین ،صحنه هایی را
دیدند که خورشید تا قیام قیامت از دیدن آن محروم است! خدایا اینان چه
دارند میگویند؟
مگر کجا بوده؟
میخواهید بدانید کربلای چهار چه خبر بوده؟
پس با چشم دل بخوانید :
❌جنازه
بچه ها کنار هم جمع شده بودند،بعضی سر نداشتند،بعضی دست و پا نداشتند،
بعضی در لباس غواصی شهید شده بودند،آرام آرام بدن آنها را از سیم خاردار
ها جدا میکردند و به طناب گره میزدند و در آب رها میکردند،دو نفر بسیجی اول
طناب را میگرفتند و دو نفردیگر آخر طناب را که شهدا را به عقب برگردانند،
در تاریکی اروند،صفی از پیکر پاره پاره شهدا در آب روان بود،
اروند شاهد صحنه هایی از منتها الیه مظلومیت و شجاعت و ایثار بود
فکرم
به پرواز درآمد،خدایا!میان این همه انسان که در شهرها در خانه های گرم و
نرم خود خوابیده اند،چند نفر چنین صحنه هایی به مخیله شان خطور می کند؟
چند نفر باور میکنند که این جوانان برای امنیت و آسایش آنها اینچنین از همه چیز خود گذشتند؟
چند نفر مظلومیت این بچه ها را شناختند؟
❌کربلای_چهار
عملیات_فریب بود یا نبود؟ لو رفته بود یا نرفته بود،اینها مال دانشکده های
جنگ است،آنجا که میگویند اگر انواع و اقسام تجهیزات دارید ، اگر پشتوانه
ماهواره ای دارید و .
داستان کربلای چهار داستان تکنیک و تاکتیک نیست،داستان عشق است ! میخواهید بدانید کربلای چهار چه خبر بود؟
شب توی سرما بزن به آب،ببینم کدام عقل معاش کدام علم دانشگاه به تن دستور میدهد که برو توی آب!
آن غواص هایی که در سیاهی زمستان عباس وار به آب نگاه میکردند و دل به
دریا میزدند،فارغالتحصیل دانشگاه جنگ و علی الظاهر تحت امر فرماندهی سپاه و
ارتش بودند، اما آنها استاد مدرسه عشق و گوش به فرمان امام خمینی کبیر قدس
سره بودند!
❌چه میدانم شاید آن لحظه خلقت انسان که ملائک به خدا گفتند
چرا او را خلق میکنی در حالی که در زمین خونریزی میکند و خدا گفت من چیزی
میدانم که شما نمیدانید،
لحظه به دریا زدن غواص ها، دست بسته زنده به
گور شدن غواص ها،لحظه خاک لودر روی صورت ریخته شدن غواص ها، خدا آنها را
نشان ملائکش داد و گفت :نگاه کنید او بنده من است!
شاید کربلای چهار پیروزمندانه ترین عملیات تاریخ بعد از کربلای سیدالشهداء بود!
درکدام
جنگ؟ کدام عملیات؟ کدام یگان رزمی چون این غواص ها، هرازچندگاهی از لا به
لای تاریخ سر بر میآورند و دوباره به خط میزنند و خاک دنیازدگی و پوچ
اندیشی که آینه دل ما را فرا گرفته را کنار میزنند و اینگونه دوباره با آن
دست های بسته شده گره های قلوب زنگار گرفته ما را باز میکنند
و اصلا
خیلیها نمیدانند کربلای4یعنی چه؟!! بگذریم که کربلای 4 خود راهکار عملیات
پیروز کربلای 5 را به فرماندهان نشان داد و بعثیهای سرمست از پیروزی ظاهری
در عملیات قبلی اصلا به مخیله شان هم خطور نمیکرد در فاصله ۲هفته از همان
منطقه عملیات وسیع دیگری شروع شود .
در لحظهی شهادت علی شاهآبادی، چهار عکس از او با دوربین عکاسیاش ثبت شد؛ عکسهایی که تا زمان بازگشت پیکرش، تنها یادگاریهای او برای خانوادهاش بودند.
احمد دهقان، نویسنده و از همرزمان این شهید، شهریورماه 1390 در ماهنامهی «داستان» در یادداشتی با عنوان «یک صبح تا ظهر جنگ» برای نخستینبار دربارهی عکس دو نفر از همرزمانش که پس از شهادت با دوربین یکی از آنها گرفته شده بود، توضیحاتی داد.
او دربارهی ماجرای این عکسها، گفت:.
ادامه مطلب
درباره این سایت